، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 30 روز سن داره

فــــــرزنـــد دلبنـــدمــ

لحظه دیدار نزدیک است

شیطونک مامان سلام. عزیزم من و بابایی داریم لحظه شماری میکنیم واسه دیدن روی ماهت 8روز دیگه مونده گل پسرم. ایشالا سالمو سلامت بیای بخل منو بابایی دوست داریمممممممممممممم ...
9 مهر 1392

برای پسرم

سلام عسل مامان آوشم دیروز بابایی ی تولد خوشگل واسه مامان  گرفت. یه کیک خوشگل و خوشمزه با یه دست گل که توش ۳ تا شاخه گل بود به مناسبت ۳نفره شدنمون هدیشم خیلی خوب و قشنگه. آوشم مرسی مامانم، مرسی که هستی. ما عاشقتیم دیروز کلی شاد بودی و تکون میخوردی . من و بابایی هم ذوق میکردیم.  خدایا شکرت برای داشتن همسر و پسرم ...
9 مهر 1392

پسرم آوش

پسر عزیزم بلاخره من و بابایی برات اسم انتخاب کردیم امیدوارم بعد ها که بزرگ شدی اسمت رو دوست داشته باشی آوش مامان دوستت داریم و با بابایی لحظه شماری می کنیم بیای ...
9 مهر 1392

تولدم

سلام زیبا ترین و بهترین و شیرین ترین اتفاق زندگیم پسرکم امروز تولدمه. اولین سال تو زندگیمه که تولدم انقد خوشحالم به خاطر وجود تو و داشتن بابای مثل ماهت مرسی که با بودنتون به زندگیم امید دادید روح زندگی کردن دادید. عشق دادید عاشقتونم. بهترین حادثه زندگیم امسال اولین سالیه که تولدمو ۳ نفری میگیریم صبح چشمامو که باز کردم بابایی داشت نگاهم میکرد گفت مامان جونم تولدت مبارک.  از طرف تو بهم تبریک گفت کلی ذوق کردم. تو بهترین هدیه هستی که امسال خدا بهم داد کنار تو و بابایی خیلی خوشبختم. دوستتون دارم
14 شهريور 1392